دل نوشته
شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ب.ظ
گاهی وقتا به یه حدی میرسی که دلت میخواد کلتو بگیری بکوبی به دیوار ولی باز دلت نمیاد و از دردش میترسی...
شاید به خودت بگی اوضاع بهتر شه ومیری یه گوشه میشینی و سرتو بین دوزانوت میگیری و گریه میکنی...
یهو یادت میوفته یکی هست که طاقت اشکاتو نداره چشاتو پاک میکنی و بلند میشی ی گرمی خوبی تو دلت احساس میکنی...
اونجاست که تازه میفهمی چقد در برابر عشقت مطیعی...
من که اینجورم شمارو نمیدونم...!
- ۹۲/۰۱/۳۱